به گزراش قدس آنلاین به نقل از ویژه نامه بیت المقدس؛ در آخرین روزهای سال 95 الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان طی سفری یک روزه به تهران با مقامات عالی جمهوری اسلامی دیدار و در مورد مسایل مختلف دو جانبه مذاکره کرد.
مهمترین دیدار علیاف در تهران با مقام معظم رهبری بود که اگرچه کوتاه بود اما توجه به محتوای بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار نشان از نگرانیهای ایشان در قبال مساله آذربایجان دارد.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار مذهب مشترک را مهمترین عامل در احساس قرابت و خویشاوندی جمهوری اسلامی ایران با مردم و مسئولان آذربایجان خواندند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به عصبانیت دشمنان از روابط نزدیک ایران و آذربایجان افزودند: رژیم خبیث صهیونیستی بیش از همه دشمنان در جهت تضعیف روابط برادرانه ایران و آذربایجان تلاش میکند و در مقابل باید از ارتباطات صمیمی موجود مراقبت کرد.
ایشان همچنین با تجلیل از مردم آذربایجان و گرایشهای دینی آنان، گفتند: خیر و مصلحت دولت آذربایجان در همراهی با احساسات مذهبی مردم است، به نحوی که آنان هیچگونه نگرانی نسبت به مسائل مذهبی از ناحیه دولت نداشته باشند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: اگر پشت دولت آذربایجان به مردم گرم باشد، هیچ قدرتی نمیتواند به شما آسیب برساند و ما نیز برای موفقیت دولت و ملت آذربایجان دعا میکنیم.
این بیانات مقام معظم رهبری نشانگر دو مساله اصلی «نفوذ رژیم صهیونیستی در سیاستهای جمهوری آذربایجان در قبال ایران» و «فشارهای مذهبی به مردم این کشور» است. فشارهایی که ریشه در نگرانی حاکمیت آذربایجان در قبال تحرکات دینداران و جریان اسلامگرایی در این کشور دارد.
نفوذ اسرائیل در ساختار حاکمیتی جمهوری آذربایجان در چند سال اخیر نشان دهنده آن است که رژیم صهیونیستی طرح های کلانتری در مورد نوع مناسبات خود با آذربایجان در قبال ایران دارد.
بررسی رفتارهای رژیم صهیونیستی در قبال دولت باکو نشان می دهد که این رژیم تلاش دارد تا با ارائه مشوق های اقتصادی و دیپلماتیک به دولت باکو، که سخت در چنبره بحرانهای اقتصادی و نیز دیپلماتیک گیر افتاده است، از این کشور به عنوان پایگاهی برای فشار بر ایران استفاده کند.
در واقع رژیم صهیونیستی در پی شبیهسازی مدل استفاده ایران از لبنان برای فشار به اسرائیل در مورد آذربایجان است. تل آویو تلاش دارد تا با استفاده از عدم آگاهی مردم عامه آذربایجان در قبال خطرات صهیونیزم برای ملل مسلمان با نفوذ در ساختارهای حاکمیتی و از سوی دیگر گسترش دیپلماسی عمومی خود در آذربایجان از اهرمهای مختلف سیاسی و فیزیکی آذربایجان علیه ایران استفاده کند.
ترور دانشمندان هستهای ایران از سوی موساد که از سوی ایستگاه این سرویس در باکو مدیریت شد و نیز پروازهای پهپادهای جاسوسی اسرائیل از خاک آذربایجان علیه ایران نمونهای از اقداماتی است که تاکنون افشا شده است. حضور مستشاران امنیتی اسرائیل در باکو با هدف برنامه ریزی برای تحرکات قومیتی در ایران، حمایتهای پنهان و آشکار از گروههای تجزیهطلب و قومیتگرای ایرانی از دیگر مواردی است که تاکنون از سوی رژیم صهیونیستی در آذربایجان پیگیری شده است.
با توجه به سیاستهای رژیم صهیونیستی در باکو می توان چنین نتیجه گیری کرد همچنان که مقام معظم رهبری نیز در بیاناتشان به صورت ضمنی بیان کردهاند اصلیترین هدف تل آویو دور کردن باکو از تهران است. این تلاشها با استراتژی تهدیدانگاری ایران از سوی باکو و تلاشهای متقابل برای مهم نشان دادن این تهدیدات فرضی است.
در ادامه اعمال این سیاست اصلی ترین اهرم ترساندن دولت باکو توسط صهیونیستها، اقبال عمومی و توان روز افزون جریان اسلامگرایی در این کشور است. که در نتیجه این اقبال عمومی به جریان اسلامگرایی در آذربایجان و ترسی که حاکمیت باکو از این توان روزافزون دارد شاهد اقدامات نابخردانه، تند و چکشی توسط دولت در قبال متدینین هستیم.
اگر چه بر اساس ماده 18 قانون اساسی جمهوری آذربایجان «تمام معتقدات دینی در برابر قانون یکسان هستند.» و ماده 48 همین قانون به طور خاص به ارائه تعریف حقوقی از اصطلاح آزادی وجدان پرداخته می نویسد: «هر فرد آزادی وجدان دارد: هر فردی دارای حق تعیین نوع رابطه خود با دین است، او می تواند به تنهایی و یا با همراهی سایر افراد به هر دینی معتقد بوده و با به هیچ دینی معتقد نباشد. او می تواند نظر خود در ارتباط با دین را به آزادی ابراز نماید». با این وجود صحنه واقعیات جامعه جمهوری آذربایجان نشانگر چیز دیگری است. طی سالهای اخیر شاهد زیر پا گذاشتن اصل آزادی وجدان و سرکوب شهروندان از سوی حاکمیت صرفا به دلیل گرایشات مذهبی بودهایم که اصلیترین و یا به عبارت دقیقتر تنهاترین هدف این فشارها گروههای اسلامگرای با گرایشات شیعی و انقلابی میباشند. به راستی سبب این برخوردها چیست و این شدت عمل در برابر یک قشر خاص از شهروندان ریشه در کجا دارد؟
با فروپاشی حکومت کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان به عنوان یکی از جمهوریهای این اتحادیه، نقش دین و دینداران در سطح مسائل اجتماعی و فرهنگی همانطور که قابل پیشبینی بود افزایش یافت. مردم به طرز عجیبی روی به سوی دین آورده بودند و مناسک و شعائر دینی به رغم دههها تبلیغ منفی در منظر عموم انجام میشد و مورد توجه و اقبال عمومی قرار میگرفت. نخستین زمزمههای چنین احساساتی به یک دهه پیش از فروپاشی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی ایران باز میگشت. در چنین شرایطی پیشروان جریان مذهبی با تشکیل حزب اسلامی آذربایجان نخستین گامهای اقدامات تشکیلاتی را به انجام رساندند. این حزب با اقدامات تشکیلاتی موفق به جلب اقبال مردمی شده و به خاطر حضوری که در جنگ قره باغ داشتند که صدها رزمنده داوطلب و چندین شهید از نتایج آن بود، موجبات نگرانی رژیم لائیک باکو را فراهم آورد. نهایتا فعالیت حزب غیرقانونی اعلام شده، سران آن محاکمه و اعضای آن تحت پیگرد و آزار قرار گرفتند. با این همه نوع برخوردهایی که با دینداران و فعالین مذهبی میشد به نحوی نبود که حکایتگر یک بحران باشد. اما در سالهای اخیر دولت باکو با دست زدن به یک سری اقدامات عرصه را چنان بر دینداران تنگ کرده که بارها شاهد زیرپا گذاشته شدن اصل آزادی وجدان و ابتداییترین مسایل حقوق بشری بودهاند.
نخستین اقدام دولت علیاف برای انجام این محدودیت تشکیل «کمیته دولتی همکاری با تشکلهای دینی» بود. اقدامی که اگرچه در ابتدای امر با نارضایتی نهاد اداره مسلمانان قفقاز همراه بود، اما در ادامه راه همچون تمامی نمونهها جناب شیخالاسلام الله شکور پاشازاده سکوت اختیار کرد.
نخستین اقدام این کمیته پس از شکلگیری، بازبینی مدارک تشکلهای دینی و صدور مجوز مجدد برای آنها بود. این تشکلها پیش از این دارای مجوز فعالیت از وزارت دادگستری جمهوری آذربایجان بودند، اما اکنون باید دوباره و متناسب با برخی قوانین تغییر یافته، اقدام به دریافت جواز فعالیت می کردند. طبیعی است که در طی این فرآیند به صورت کاملا حساب شده، تمام تشکلهایی که به نحوی قابلیت خطرآفرینی در آینده را داشتند، به علت نقص در مدارک!! از دریافت مجوز محروم شوند.
پس از این دوره که میتوان آن را دوره ایجاد آمادگی حقوقی برای سرکوبهای دینداران نام برد مرحله سرکوب میدانی دینداران آغاز شد که در این راستا قانون منع حجاب در مدارس این کشور به تصویب رسیده و ابلاغ شد که در نتیجه آن اعتراضات مردمی قابل توجهی آغاز شد. در همین ماهها اقدام دولت برای تخریب مسجد حضرت فاطمه زهرا(س) در مرکز باکو نیز تنش میان حاکمیت و دینداران را افزایش داد که نتیجه آن دهها زندانی و در بند شدن رهبران جریان اسلامگرای آذری است.
با توجه به سیاستهای جمهوری آذربایجان در قبال دینداران آذری چنین میتوان گفت که دینداران آذری در یک مثلث شوم قدرت طلبان بومی، رژیم اسرائیل و شیوخ عربی محاصره شدهاند و این حلقه هر روز در حال تنگتر شدن است.
در حالی که جریانات خطرناکی مانند سلفیها در آزادی عمل کامل قرار دارند دولت آذربایجان با انجام حملاتی همچون ماجرای نارداران که سال 94 صورت گرفت و به شهادت چند تن از دینداران و دستگیری و شکنجه دهها نفر انجامید تلاش دارد تا جریان مسالمت جو و فعال اجتماعی شیعی را به طرف فعالیتهای تند سوق دهد.
در نتیجه این سیاست گذاری امروز مجموع سالهای زندانی که براساس احکام دادگاه به رهبران و فعالان اسلامگرای آذری داده شده بیش از 300 سال است.
البته باید به این نکته توجه کرد که دولت آذربایجان با بحران مشروعیت درباره رفتارهای خود در قبال دینداران این کشور مواجه است چرا که هیچ سند و دلیل محکمی در مورد تمام اتهاماتی که به این جریان زده میشود ارائه نکرده است.
دولت آذربایجان دینداران این کشور را به فعالیت تروریستی، بر هم زدن نظم عمومی، تلاش برای نابودی دولت در این کشور و قاچاق مواد مخدر متهم میکند اما این اتهامات حتی جوابگوی سؤالات نمایندگان مجلس این کشور نیست به طوری که زینب خانلار اوا، نماینده مجلس آذربایجان و از هنرمندان شناخته شده این کشور در نطقی در مجلس با اشاره به بهانهجوییهای حاکمیت برای دستگیری حاج طالع باقراف، روحانی جوان این کشور گفته بود: اگر میخواهید کسی را دستگیر کنید به جای بهانهجوییهای کودکانه مثل مرد رفتار کنید!/
انتهای پیام
محمد قراداغی
ویژه نامه بیت المقدس دوشنبه هر هفته ضمیمه روزنامه قدس منتشر می شود.
نظر شما